ترک معصیب
در محضر آیت الله العظمی بهجت " چه کنیم که معصیت نکنیم"
انجام طاعت و ترک معصیت به حسب ظاهر مشکل است، و سلمان شدن مشکل، بلکه کالمحال است، و لذا غیر از معصومین ـ علیهمالسّلام ـ همه به ترک طاعت و فعل معصیت مبتلا هستیم و معصوم بودن مثل این که نشدنى است، ولى در افراد بشر، شمر هم بسیار است؛ اما آیا چیزى هست که مطلب(1) را آسان کند؟
از امورى که خیلى سَهْلُ المَؤوُنة و آسان است ـ ولو عمل بر خلاف قول باشد ـ این است که انسان ملاحظه کند و ببیند اگر ملتزم به طاعت و تارک معصیت باشد، آیا حال او مثل صورتى است که ترک طاعت و فعل معصیت مىکند و آیا این حال مثل حالت اول است، یا خیر؟
فرض کنید اگر انسان نزد رییس جمهور یا هر رییس مطلق، مقرّب باشد، این براى او بهتر است و یا این که نزد یک فقیر تهى دست و محروم؟! آیا خوب است به ذاتى که موت و حیات و مرض و صحّت و غنا و فقر به دست او است مراجعه کنیم و رابطهى دوستى داشته باشیم، یا با کسى که خود محتاج و ناتوان و بیچاره است؟!
در اطاعت اوامر الهى و نیز در معصیت و به فرمان شیطان و نفس بودن، امر دایر است بین این که با کسى که حیات و ممات، غنا و فقر و مرض و صحّت و مریض خانه و دکتر و خزانه و ثروت و... به دست او است؛ مجالست کنیم یا با کسى که هیچ ندارد؟! انسان کدام را اختیار مىکند و محبّت وجدانیه (نه به حسب خوف نار یا شوق بهشت) با کدام طرف است؟
به حسب ظاهر بنده ى مطیع، پشتیبانش مثل کوه ، محکم و استوار و منبع همه ى خیرات است، و بنده ى عاصى پشتیبانش محتاج تر از او و دشمن دانایى (شیطان) است که از دوست نادان بدتر است و صلاحدیدش تمام به زیان او است.
نظیر شخصى که نزد کسى رفت تا او را از فقر و فشار و ناراحتى روزگار نجات دهد، او گفت: شایسته ترین کار براى شما اقدام به مرگ و خودکشى است! صلاح دیدش از این قبیل است که بگوید: صلاح و نجات شما در این است که قرص مرگ آور یا خواب آور بخورید تا راحت شوید! بنابراین، ما در عزم به طاعت عازم به رفاقت و دوستى و همنشینى با غنىّ قادر و داناى کریم هستیم، و در عزم بر معصیت عازم به رفاقت و همنشینى با فقیر عاجز جاهل و لئیم.
اگر این معنا را درست تشخیص دهیم و بفهمیم و به طور واضح و روشن باور کنیم، خواهیم فهمید که در اطاعت سود برده ایم، نه زیان و خسارت؛ به دلیل این که دیده ایم افرادى «وَأُحْىِ الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ»(2)؛ (مردگان را به اذن خدا زنده مىکنم.) و کراماتى از این قبیل را داشته اند و شدنى است و محال نیست و اختصاص به انبیا ـ علیهمالسّلام ـ هم ندارد، بلکه هر که از آنها متابعت کند، مىتواند از این راه به مقامات و کمالات و کرامات آنها دست یابد، البته بدون تحدّى نبوّت و کذابیّت مدّعى آن؛ پس اگر انسان یقین کند و براى او واضح و آشکار شود که در طاعت، با غنى و قادر و کریم و . . . رفاقت کرده و در معصیت با عاجزتر و محتاجتر از خود، طبعا هیچگاه به معصیت تمایل پیدا نمى کند و از قصر شاهنشاهى و از کنار هر گونه ناز و نعمت و آبادى و آسایش به کاروانسراى خرابه و ویرانه نمى رود و با صاحب آن رفیق و همنشین نمى شود، در حالى که خود آن صاحبخانه هم راضى نیست که رفیق او و با او باشیم، و از هر چیز محروم گردیم!
بنابراین، براى تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت راهى جز این نداریم که متوجّه شویم و یقین کنیم که طاعت، نزدیکى به تمام نعمتها و خوشىها و دارایى ها و عزّتها و... است، و معصیت، عبارت است از محرومیّت و ناخوشى و ندارى و ذلت و...
1. انجام طاعت و ترک معصیت.
2. سوره ى آل عمران، آیهى 49.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی بهجت
*************************************************************************این مطلب را حاج آقا مجتهدی در یکی از کلاسهای اخلاقشان فرمودند: در قدیم یک بنا از ساعت ۵ صبح شروع به کار کردن می کرد. سطل های کاه گل را بالا می برد و پایین می آمد و عرق می ریخت. ظهر که می شد وضو می گرفت و نماز می خواند و برای نهار هم یک آبدوغی با نون می خورد و سرش را روی یکی از همان خشت ها می گذاشت و ۱۰ دقیقه می خوابید. بعد از آن هم صدایش می کردند که فلانی پاشو کار داریم. بلافاصله بلند می شد و کار می کرد و حتی یک ذره هم خستگی به خودش راه نمی داد.
آری اینچنین است که ما صبح تا شب احساس خستگی می کنیم. شب مثل جنازه ها به خواب می رویم که حتی برای نماز صبح هم به زور و با خمیازه و خستگی بیدار می شویم یا نمی شویم. هر چقدر هم می خوابیم باز خسته هستیم. !
حکمت اینجاست که ما خسته گناهیم. هیچ چیز به اندازه گناه کردن انسان را دچار خستگی نمی کند. امتحان کنید. حدیثی خواندم از پیامبر که گفتند هرچقدر که شب هنگام از خوابتان برای نماز شب بزنید، اگر اخلاص داشته باشید به همان اندازه خستگی از شما دور می شود.
یا علی