به خلوتم خوش اومدی

تفاسیر نادرست از مفهوم ولایت مطلقه فقیه

تفسيرهاي نادرست از ولايت مطلقه فقيه اينك پس از شرح قراءت امام از ولايت مطلقه فقيه, به بررسي قراءتهاي ديگر و مقايسه آنها با ديدگاه امام خميني مي پردازيم. در يك جمع بندي مي توان گفت: دو گروه به تفسير و شرح ولايت مطلقه فقيه پرداخته اند: 1 . گروهي كه به اسلام و اصل ولايت فقيه باور دارند و بر خود دفاع از آن را واجب مي دانند ولي ديدگاه آن با ديدگاه امام سازگار نيست. 2 . گروه دوّم كساني اند كه اعتقادي به ولايت فقيه ندارند و با تفسير نادرست از ولايت فقيه, تلاش مي ورزند مردم را در برابر آن قرار دهند. اين جريان به گونه اي رسمي و آشكار, از سوي دشمنان و مخالفان انقلاب اسلامي حمايت مي شود. دسته ها و گروههاي گوناگون, از جمله روشنفكران غير مذهبي, نهضت آزادي و شماري از چهره هاي كينه ورز يا ساده لوح سياسي, در حوزه و دانشگاه, در اين مسير گام بر مي دارند. در اين بخش, يكايك اين تفسيرها را طرح و درستي و نادرستي, برابري و يا نابرابري آنها را با ديدگاه حضرت امام نشان خواهيم داد. 1 . ولايت مطلقه فقيه و حكومت مطلقه: چنانكه اشارت رفت, شماري با همانندي گويشي كه ميان ولايت مطلقه فقيه و حكومت مطلقه ديده اند, پنداشته اند كه آن دو يكي هستند. ناآگاهان و غرض ورزان در داخل و خارج, اين همانندي را سوژه مناسبي براي تبليغات عليه ولايت فقيه دانسته و با همه توان تلاش مي ورزند كه حكومت مبتني بر ولايت فقيه را استبدادي معرفي كنند: حكومتي كه در امور كشور و حقوق مردم بدون در نظر گرفتن هيچ معيار و ملاكي دخالت مي كند, حكومتي كه آزادي مردم را از آنان دريغ مي دارد و به آنان اجازه هيچ گونه انتقاد و اعتراضي نمي دهد و…. بله, حكومت مطلقه, حكومتي استبدادي است. حكومت استبدادي, براساس حاكميت فرد و يا گروه ويژه اي بنا شده است. حكومتي است زورمدارانه, سركوب گر, خشن و غيرپاي بند به قانون و معيار و تراز. در اين گونه حكومتها, اراده مردم هيچ نقشي ندارد, مصالح مردم درنظر گرفته نمي شود. حاكمان هيچ وظيفه اي نسبت به مردم احساس نمي كنند و خواسته هاي شخصي و گروهي را بدون هيچ معياري به اجرا مي گذارند. در چنين نظامهايي, حكومت گران, حكومت را از آنِ خود و خاندان خود مي دانند. بيش ترين جنايتها را در طول تاريخ, اين حاكمان خودكامه و مستبد انجام داده اند. اينان, براي حفظ تاج و تخت خويش, حتي فرزندان و برادران خود را به احتمال مزاحمت به خاك و خون كشيده اند.41 آيا ولايت مطلقه فقيه چنين است؟ آيا در كارنامه چندين ساله حكومت فقيه, نشاني از اين تجاوزگريها, حق كشيها, به مسلخ بردنها ديده مي شود؟ البته, هم دشمنان درجه يك انقلاب اسلامي و هم گروههاي وابسته, خوب مي دانند كه حكومت فقيه, حكومت مهر و عشق و مردم دوستي است و آنان همين را نمي خواهند, چون مي دانند در حكومتي كه بر عشق و دوستي به مردم بنا شود, جايي براي استعمار و فريب خلق و به تاراج بردن سرمايه هاي ملي نخواهد بود; از اين روي ناگزيرند كه در بوقها بدمند كه هان اي مردم! از حكومت فقيه كناره گيريد و…. روشن است كه برابر معيارها و ترازهاي اسلامي, اگر يكي از آن ويژگيهاي حكومت مطلقه, در وليّ فقيه, يافت شود ديگر مشروعيت ندارد. همان گونه كه اشاره كرديم. اطلاق در ولايت مطلقه, در برابر تقييدي است كه درباره اختيارهاي وليّ فقيه گفته اند. ولايت مطلقه, يعني فقيهي كه حاكم است, همان اختيارهاي حكومتي پيامبر(ص) و امامان(ع) را دارد, نه بخشي از آن را. بر اين اساس, ولايت مطلقه فقيه, نه تنها با حكومت مطلقه, كه با هيچ يك از گونه هاي حكومتهايي كه در فلسفه سياسي آمده است, همخواني ندارد. اگر بخواهيم آن را با تقسيم بندي مشهور بسنجيم, از گونه مشروطه به شمار مي آيد, البته نه به معناي غربي آن. مشروطه يعني مشروطه به همه شرايط و معيارهايي كه شريعت اسلامي براي وليّ فقيه, در نظر گرفته است. شرايطي كه در فلسفه سياسي اسلام, بويژه شيعه براي رهبري آمده, دقيق ترين و سخت ترين شرايط است. به گفته حضرت امام: (حكومت اسلامي نه استبدادي است, نه حكومت مطلقه, بلكه مشروطه است. البتّه نه مشروطه به معناي متعارف فعلي آن كه تصويب قوانين تابع آراء اشخاص و اكثريت باشد. مشروطه از اين جهت كه حكومت كنندگان در اجرا و اداره مقيّد به يك مجموعه شرط هستند كه در قرآن كريم و سنّت رسول اكرم(ص) معيّن گشته است.)42 بنابراين, حكومت و ولايت فقيه, نه تنها با حكومت مطلقه فردي يا حزبي همخواني ندارد كه ضدّ آن به شمار مي آيد.
گزارش تخلف
بعدی